۱۳۸۸ تیر ۲۰, شنبه

هرروز دور تر از انقلاب

دردهه ی چهارم انقلاب اسلامی ودر روزگاری که ادعای سامان بخشی به وضع جهان و تغییر الگوی حکومت جهانی پیوسته توسط مسئولین ایران بیان می شود در شرق دور شاهد کشتار وسیع و بی سابقه ی مسلمانان هستیم،این رخداد در چین در حال وقوع است و مسلمانان اورومچی در ایالت صنعتی سین گیانگ چین به شکل گسترده ای کشته و سرکوب می شوند به طوری که بنا بر آمار غیر رسمی تلفات مسلمانان چینی به 800نفر رسیده است ومقامات دولتی چین آن را مرگبارترین شورش از زمان استقرار چین جدید دانسته اند،اما در ام القرای جهان اسلام شاهد سکوت گسترده ی رسانه ای وسیاسی هستیم ،به طوری که ازترس اعتراضات مردمی ودانشجویی در ایران این خبر جز به صورت کوتاه واجمالی در یکی از بخش های خبری رادیو دررسانه ی ملی هیچ انعکاسی نداشته ومسئولین سیاسی کشور نیزتاکنون هیچ عکس العملی نشان نداده اند،این سکوت آقایانی که خود را مدعی حکومت جهان همراه با عدالت می دانند بسیار نا عادلانه است،وباید سؤال کرد که اگرامام عزیز در جمع ما بودند این چنین سکوت می کردند؟اقتصاد بیمار ایران که در چهار سال اخیر باخطر مرگ دست وپنجه نرم می کند به شدت به واردات از چین وابسته است حال آنکه در موضوع هسته ای هم به چین که از کشور های غیرمتعهد است دل بسته ایم اما بااین حال سکوت رسا نه ای وسیاسی دولت نهم نشانه ای از تغییر آرمان های بلند آزادی خواهی وعدالت طلبی انقلاب اسلامی است که باوجود دست آویز قرار دادن این اصول در هنگامه ی عمل چیزی دیده نمی شود ازترس تحریم اقتصادی چشم بادامی ها ویا عدم حمایت آنان سکوت سیاسی البته آن هم نه با ا ین شدت قابل گذشت است امارسالت رسانه ی چیزدیگری است که رسانه ی ملی بازهم همراه دولت در این سرشکستگی شریک بود.

۱ نظر:

  1. كن في الفتنه كابن اللبون لا ظهر فيركب و لا ثدي فيحلب .(امام علي ع) در فتنه ها مانند بچه شتر باش كا نه سواري مي هد و نشير مي دهد ( از هيچ سمت امكان سوء استفاده به كسي نمي دهد.
    ما افتخار مي كنيم كه پيرو اسلام ناب محمدي هستيم و پيامبر صلي الله عليه و آله و اهلبيت او عليهم السلام الگو هاي نظري و عملي ما هستند. سيرت اين بزرگان حلم نبوي ، حكمت و صبر علوي ،حق شناسي و حق طلبي و ايستادگي فاطمي ، محيط شناسي و واقع بيني حسني ،ظلم ستيزي و آزاديخواهي حسيني و.... و انتظار مهدوي همه را باهم و بصورت يك كل تفكيك ناپذير به پيروان تشيع راستين هديه داده است. افسوس كه ما غافل از عمق تعاليم مكتبي خود هستيم و هزاران افسوس كه بدون احساس تشنگي در كنار گوارا ترين چشمه هاي آب حيات دسته دسته و فردي و جمعي از تشنگي جان مي دهيم و براي نجات خود براين درياي آب حيات چنگ نمي زنيم. تشنگي هوش و حواسمان را برده ، گوشهايمان را از شنيدن و چشمهايمان را از ديدن و قلبهايمان را از فهميدن باز داشته و در اين وانفساي حيرت بدنبال سراب هواي نفس اين سو و آن سو مي رويم. تحولات جامعه اسلامي درزمان معاصر و مبارزات آزاديخواهانه مردم در قبل و بعد از انقلاب اسلامي گواهي مي دهد كه تنها حركتها ، تلاشها و مبارزه هاي توام با بينش عميق و استوار بر پايه هاي حكمت و ونيت خالص اثر بخش و ماندگار بوده اند . لذا باوجود اين همه تلاش و بذل مال و جان آثار ماندگار و شخصيتهاي ماندگار نسبت كمي را تشكيل مي دهند . بدون ترديد آنچه ماندگار و جاويد شده است هماني است كه بر پايه ها و مباني مستحكم ونيتهاي خالص استوار بوده است. ما اكثرالضجيج و اقل الحجيج-
    امروز با كمال تاسف مي بينيم و مي شنويم كه مهاجم و مدافع ، ظالم و مظلوم ، قاهر و مقهور هردو فرياد الله اكبر بر لب دارند و هردو تلاش خود را دفاع از انقلاب و اسلام و خون شهدا مي دانند و در اين حال هردو همديگر را تكفير مي كنند و... و بالاخره كار بجايي كشيده مي شود كه تيغ بر روي هم كشيده ميشود و در اين ميان اصل و هدف قرباني شده فرصت هاي طلايي در اختيار دشمن قرار مي گيرد. فتنه ها آنقدر بالا مي گيرد و فضا آنقدر تيره و تاريك ميشود كه حتي پيران چراغ دار و روشن بينان روشنگر نيز نه ديده مي شوند و مع الاسف گاهي حتي نه مي توانند ببيبند.آري گاهي قدرت ديد از ديده بانان نيز گرفته ميشود چرا كه فضا بسيار بسيار تيره شده است . اما تنها چراغي كه تيرگي در آن اثر ندارد خورشيد است كه البته براي بهره مندي از آن بايد آنقدر بالا برويم تا ابرها زير پايمان قرار گيرد.
    دقت داشته باشيم كه دستور قرآن لا تقف ما ليس لك به علم است و اجتنبو كثيرا من الظن است و لم تقولون ما لا تعلمون است و....
    فرياد يا سكوت ، دوري يا نزديكي ، خدمت يا خيانت ،جنايت يا عدالت و... واژه هايي است كه وقتي با قلم سياه در يك صفحه سياه نگاشته شوند يكسان خواهند بود چون نمود بيروني آنها يكسان است . از طرفي در اين صفحه سياه هيچكس نميتواند ادعا كند كه دست روي كدام واژه گذاشته است چون نه خود مي تواند ببيند و نه به ديگران مي تواند نشان دهد چراكه در سياهي و ظلمت همه واژه ها محو است و چيزي جز سياهي وجود ندارد.لذا نمي توانيم و نبايد به همين آساني بگوييم و بنويسيم و ... بلكه بايد بجاي ماندن در يكي از دو جبهه فتنه (سياهي) به سمت خورشيد پرواز كنيم و ابرهاي سياه فتنه را زير پاي خود قرار دهيم و آنگاه يا خود ققنوس گونه به خورشيد بپيونديم و نور محض شويم ( كه ده ها سال رياضت و ممارست مي خواهد و از امثال بنده ساخته نيست ) و بعد به ميان تاريكي آمده فضا را با وجود خود روشن كنيم ( كه باز در حد امثال بنده و ... نيست) و يا اين كه از بالا و از اوج در صف نورانياني قرارگيريم كه نور را به ميان تاريكي هدايت مي كنند و در پرتو نور آنان خود را و جامعه خود را از فتنه ها دور نگهداريم. اما اگر اسير جهل و ابهام و هواي نفس و... هستيم (كه هستيم) و امكان بالا رفتن نداريم لااقل تلاش كنيم با مطالعه در سيرت و تاريخ زندگي پيامبر و ائمه عليهم السلام خود را در فتنه ها طوري حفظ كنيم و به گونه اي عمل كنيم و بگوييم و بنويسيم ( وشايد بهتر باشد ننويسيم ) كه از هيچ طرف ازما سوء استفاده نشود كه اين كمال حكمت است و دستور عقل و دين. البته اين توصيه به هيچ عنوان به معني سردر گريبان بردن و بي تفاوتي و بي طرفي در برابر حق و باطل نيست بلكه به معني حركت و تلاش براي تجهيز و كسب آمادگي اثربخش و بينش و دانش (بصيرت) و... براي قرار گرفتن در لشكر حق است. و كلام آخر اينكه تنها و تنها و تنها شرط ورود و حضور و بقا در اين عرصه تقوا و تقوا و تقوا است كه " انما يتقبل الله من المتقين" بدون ترديد خداوند(فقط) اعمال متقين را مي پذيرد.

    پاسخحذف